English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4347 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
netball U بازی شبیه به والیبال با گرفتن و انداختن توپ بجای ضربه زدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
put the ball on the floor U به زمین انداختن توپ کریکت بجای بل گرفتن
volleyball U بازی والیبال
drop shot U ضربه اهسته روی تور والیبال
He plays a beautiful game of volleyball. U مثل ماه والیبال بازی می کند
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
toss a coin for choice of service of cou U شیریاخط اول بازی جهت تعیین سرویس والیبال
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
scrimmages U بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
scrimmage U بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
push pass U پاس با فشارچوب بجای ضربه
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
holding U گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
impersonify U بجای شخص گرفتن
conscription of weath U گرفتن پول و مال بجای سرباز
fives U هندبال انگلیسی انفرادی یا دونفره با سه یاچهار دیوار که هر گیم 51امتیاز دارد که مانند والیبال اگردو تیم درامتیاز 41مساوی شوند بازی به 61ختم میشود
snooker U بازی شبیه بیلیارد
whiplash U هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
whiplashes U هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
keno U نوعی بازی شبیه لوتو
netball U بازی شبیه بسکتبال با 7بازیگر
speedball U نوعی بازی شبیه فوتبال
racketball U نوعی بازی شبیه هندبال
speed a way U نوعی بازی شبیه هاکی
bingo U یکنوع بازی شبیه لوتو
faro U نوعی بازی قمار شبیه بانک
cribbage U یکجور بازی ورق شبیه رامی
checker U نوعی بازی شبیه جنگ نادر
kick off U ضربه اغاز بازی
kickoff U ضربه اغاز بازی
putts U ضربه برای انداختن به سوراخ
putted U ضربه برای انداختن به سوراخ
putt U ضربه برای انداختن به سوراخ
out of bound play U به جریان انداختن بازی
gross U تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
tee shot U ضربه از نقطه شروع بازی گلف
grossed U تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
grosser U تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
grosses U تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
grossest U تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
grossing U تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
mulligan U ضربه ازاد در بازی غیررسمی گلف
deuce U انداختن گوی گلف به سوراخ با دو ضربه دیوس
risk U گشاد بازی بخطر انداختن
risked U گشاد بازی بخطر انداختن
risking U گشاد بازی بخطر انداختن
risks U گشاد بازی بخطر انداختن
spot bowler U بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
adjourn U بتعویق انداختن بازی ناتمام ثبت
adjourning U بتعویق انداختن بازی ناتمام ثبت
adjourns U بتعویق انداختن بازی ناتمام ثبت
adjourned U بتعویق انداختن بازی ناتمام ثبت
japko chagi U ضربه پا همراه گرفتن پا
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
brunch U غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
brunches U غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
holding and hitting U گرفتن حریف و ضربه زدن
open frame U هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
bogey U گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
stationary tactics U دردروازه ضربه ازاد از حریف گرفتن
bogeys U گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
fly kick U ضربه در هوا با پا بدون گرفتن با دست
bogies U گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
skittles U بازی شبیه به بولینگ درانگلستان بین 2 نفر یا 2تیم تا 5 نفره با پرتاب گوی یا دیسک به 9 میله
tap in U والیبالی زدن توپ بسکتبال انداختن گوی گلف با ضربه ارام به سوراخ
play (someone) for something <idiom> U به بازی گرفتن شخصی
tees U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tee U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
to swat the ball away U با ضربه سخت جلوی توپ را گرفتن [دربازه بان]
tackling U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackles U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackled U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackle U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
nick U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicked U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicking U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicks U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
hold U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
ringing the changes U ترویج پول تقلبی ازطریق اشاعه خرید اشیا و بعدپس دادن انها و گرفتن پول درست بجای پولهای تقلبی پرداخت شده
squash tennis U بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
circus catch U گرفتن توپ با حرکات ژیمناستیکی گرقتن توپ ضربه خورده با روشی عجیب
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
gooseneck U هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
lacrosse U بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
volley ball U والیبال
volleyball U والیبال
volleyball net U تور والیبال
wider U خط کناری والیبال
volleyball court U زمین والیبال
widest U خط کناری والیبال
wide U خط کناری والیبال
power volleyball U والیبال قدرتی
height of the volleyball net U بلندای تور والیبال
baseline U خط انتهای زمین والیبال
rolled U چرخش توپ والیبال
hook service U سرویس برگردان والیبال
back line player U بازیگر خط عقب والیبال
referees U داور بالای والیبال
roll U چرخش توپ والیبال
referee U داور بالای والیبال
rolls U چرخش توپ والیبال
refereeing U داور بالای والیبال
refereed U داور بالای والیبال
baselines U خط انتهای زمین والیبال
change of service U تعویض سرویس والیبال
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
back zone U منطقه عقب زمین والیبال
boundry lines U خطوط اطراف زمین والیبال
forwards U سه بازیگر جلوی تور والیبال
contact with the net U خطای تماس با تور والیبال
blocker U مدافع روی تور والیبال
attack block U دفاع روی تور والیبال
upper edge of the net U نوار بالای تور والیبال
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
pinnulate U شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated U شبیه برگچه شبیه بالچه
net cord U کابل یا سیم بالای تور والیبال
center forward U نوک حمله بازیگر میانی جلو تور والیبال
net antena U انتن روی تور والیبال به بلندی 76 تا 101 سانتیمتر
fly U فرستادن توپ والیبال به ارتفاع زیاد پارچه سقف چادر
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
rotation U چرخش بازیگران والیبال به شکل عقربه ساعت از محل سرو زدن
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
floater U هواپیمای بدون موتور سرویس ارام والیبال توپ باحرکت کند در هوا
bring down U به زمین انداختن حریف انداختن شکار
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
horrified U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifying U بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard U بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrifies U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrify U بهراس انداختن به بیم انداختن
steer roping U کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
per pro U بجای
instead of U بجای
in exchange for U بجای
vices U بجای
in the room of U بجای
in his stead U بجای او
lieu U بجای
Instead of you U بجای تو
in lieu of U بجای
vice U بجای
in payment of U بجای
in return for U بجای
vises U بجای
vice- U بجای
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
instead of <conj.> U بجای [بعوض]
instead U بجای اینکه
he succeeded his father U بجای پدرنشست
quid pro quos U بجای عوض
quid pro quo U بجای عوض
to pass for U قلمدادشدن بجای
for U بجای از طرف
in place of U بجای درعوض
instead of celebrating U بجای جشن
stead U بجای بعوض
elsewhere U بجای دیگر
in somebody's place U بجای کسی
back to your seats U برگردید بجای خود
hardwired connection U می بجای ورودی و سوکت
were i in his skin U اگر بجای او بودم
O.K. U اصط لاحی که بجای
instead of vice versa U بجای برعکس این
instead of the reverse U بجای وارونه این
take your mirks U فرمان بجای خود
on your marks U فرمان بجای خود
instead of the other way around U بجای برعکس این
instead of working U بجای اینکه او کار بکند
Recent search history Forum search
1incentive
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1pedal pamping
1گج
1i have a dare foryou.are you willing to take it?
1meaning of taking law
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1tumoroid
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com